گاهی نوشتن سخته
ولی با همه ی سخت بودن
برای ابراز احساس هنوزم بهترین روش بعد از مدت های مدیده
درددلی برای اهل دل...برچسب : نویسنده : سیداسماعیل علوی esmaeil بازدید : 275
لحظه ی برو ادامه مطلب
خواهشا برو...
مرسی از سیلقه ی شما منتظر شما در ادامه مطالب هستم
درددلی برای اهل دل...برچسب : ای بابا, نویسنده : سیداسماعیل علوی esmaeil بازدید : 328
برای اینکه لحظه ی بتوانی حرف بزنی چقدر فکر میکنی؟
ای کاش بخاطر اینکه یه عمر پیشمون نشیم کمی فقط کمی فکر می کردیم.
ای کاش
درددلی برای اهل دل...برچسب : فکر, نویسنده : سیداسماعیل علوی esmaeil بازدید : 303
بحثی که را افتاده اینه حجاب چرا الان برای خیلی ها شده عذاب چرا؟
همین موضوع به ظاهر ساده اما مهم می تواند دست مایه بحث قرار بگیرد هرچند که الان حتی شهر های مذهبی ما هم دیگر خبری از مذهب حداقل در رابطه با پوشش خانم ها نیست ولی باز جای امید است که برخی از افراد باایمان بصورت خودجوش دارند کار دولت و ارگان های دیگر را می کشند ولی واقعا خیلی کمه.
به عنوان مثال فیلم کلاه پهلوی نشون می داد که برای اینکه بتوانند حجاب را از سر زنان بردارند کلی برناه داشتند و کار می کردند ولی الان ما با وجود امکانات زیاد ولی اندازه ی همون ها برای اثبات اینکه بابا حجاب خوبه کار نمی کنیم.
اگر دولت بخواد برای لحظه ای احساس می کرد که بابا مشکلات فرهنگی هم کمتر از اقتصاد نیست اونوقت شاید الان خیلی جلوتر بودیم و این همه مشکل نداشتیم.
ما انقلاب کردیم ولی نمی دونم چرا این انقلاب طوری دیگر پیش رفت که اگه الان ریش بذاری یا حجابت کامل باشه متهم به عقب مانده میشم به طوری که حتی نسل اولی های ما که در انقلاب بودند اینطوری بیان می شود.
واقعا داریم کجا می رویم این بود آرمان های که بیان شده بود خب اگه غیر اینه که زمان شاه هم اینها بود چرا حضرات رفتن انقلاب کردند
چرا؟!
درددلی برای اهل دل...
چند روزی است که قسمت شده بروم برای خودم تجربیاتی جالب از برخی محافل کسب کنم که خیلی جالب بود.
حتی جالب تر از داخل تاکسی که اونجا گرم صبحت اقتصاد هنر وسیاست از علاقه مندان خاص خود را دارد
جای نیست جز شهرداری
شواری شهر قزوین
جای که مردم چشم امید دارند تا بهترین تصیمیم ها را بگیرند مسئولین
این همون قضیه ای است که مردم جواب حماسه ی خودشون را حالا ها حالا ها نمی گیرد
خب دیگه از این بهتر چی می خواهید
راستی هم چیز هم آروم تر ازاونی که فکر ی کنید.
درددلی برای اهل دل...برچسب : راستی,سیداسماعیل علوی,چی گفت,هیچی, نویسنده : سیداسماعیل علوی esmaeil بازدید : 299
جواب به این سوال در این دوران که مسئولین خودشان با هم درگیری دارند و حرکات خود جوش می کنند سخت باشه ولی باید گفت این مسئولین بدجوری از مردم کولی می گیرند و مردم بی آنکه بدانند سواری می دهند.
ایکاش کسی بود که می توانست به فکر خوبی این مردم باشه اخه اگه ایجا مردم اروپا بودند که همش هرروز با این گرانی ها که آشوب بود
ایکاش مسئولین قدر این مردم رو می دونستند
ایکاش
درددلی برای اهل دل...انگار بعضی ها عادت کردند که حسابی برای جیب مردم کیسه بدوزند
ای خاک بر سرما بشه اگه بخوایم دوباره گول حرف های قشنگ بعضی ها را بخوریم که ادعا هایشان آسمان رو سوراخ کرده
آقای مدیری بسه دیگه این رفتار ها بخدا غیر از این که مردم ما رو خر فرض کردی چیز دیگه ی نداره که
مردم نخرید دیگه قهوه ی تلخ رو یاد بیاورید
درددلی برای اهل دل...
وقتی داشت پشت صنحه ی فیلم رو می داد پیش خودم گفتم ای بابا باز یه فیلم تاریخی خسته کننده ی دیگه و باز خیلی بی تفاوت نگاهش کردم ولی اصلا فکر نمی کردم آینده قرار چه اتفاقی بیفته.
فیلم روزگار قریب سال87 پخش شد و من دوم دبیرستان بودم با کلی ذوق شوق علوم انسانی می خوندم واین فیلم روز دوشنبه برای اولین بار از شبکه ی 3 پخش و همون قسمت اول بدجوری رفت توی دلم و یک دل نه صددل عاشق فیلم شدم و تا آخرین قسمت با ذوق فراوان نگاهش کردم و فهمیدم عجب مردی نازنینی بوده این دکتر قریب و چقدر دیر شناختم.
بهرحال اینقدر این علاقه زیاد شد که رفتم و مجموعه ی روزگار قریب رو خریدم و اگه من اول دبیرستان این فیلم رو دیده بودم صدرصد تجربی و بعدش پزشکی رو اتخاب می کردم و میخوندم.
این مرد نازنین بود و فوق العاده این مرد اولین بار انتقال خون را در ایران پایه گذاشت
و آخرش هم هماچوری (دفع خون از دستگاه ادراری) این مرد نازنین را از بین ما برد
روحش شاد...
درددلی برای اهل دل...برچسب : اول دبیرستان,دکترقریب,کیانوش عیاری, نویسنده : سیداسماعیل علوی esmaeil بازدید : 332
خبرنگاری زرد به خبرها و خبرنگارانی اطلاق میشود که پایشان را از اصول حرفهای و اخلاقی روزنامه نگاری بیرون گذاشته و در مورد موضوعاتی مانند رسوایی و تهمتهای جنسی، دلالی تهمت و شبهه وارد کردن به دیگران و یا دست آویز کردن موضوعات احساسی برای سوء استفاده بردن از آنها، اطلاق میگردد که به صورت نیمه تعریف شدهای توهین ناتمام (not quite libel) لقب گرفتهاست.
پولیتزر روزنامه وورلد (the World) را در سال ۱۸۸۳ پس از ایجاد روزنامهپست خانه سن لویس خرید. شروع کار ناشر با تصحیح انتشارات آلمانی زبان در سن لویس آغاز شده بود و بر اساس این پیش زمینه میدانست که بازار نو بنیادی است و سود آنچنانی را نصیب او نخواهد کرد. پولیتزر سعی کرد تا وورلد را به یک روزنامه سرگرم کننده تبدیل کند و صفحاتش را با عکسهای متفاوت، بازیها و مطالبی که خواننده را جذب خود میکردند پر کند بخصوص برای کسانی که انگلیسی زبان دوم آنها بود.
بهرحال زردی بعضی از خبرنگارها بدجوری توی ذوق مردم می خوره حق دارید.
واقعا برخی موارد آن حسابی روی ذهن مخ انسان رژه میره که کاملا قابله درکه.
برچسب : خبرنگاری زرد,زرد, نویسنده : سیداسماعیل علوی esmaeil بازدید : 295
خیلی جالب بود وقتی برای اولین بار از ته قلبم خواستم که میکرفون بگیرم چون فکر نمی کردم این آرزو خیلی زود قرار برآورده بشه.
داشت برنامه ی ورزش و مردم می داد همونجا تصمیم گرفتم خبرنگار بشم.
از این موضوع چند هفته ی گذشت تا اینکه انتخابات معروف۸۸ اومد و فضای کشور مهلتب بود و منم دیگه یادم رفته بود.
بعد از این انتخابات که مشخص شد احمدی نژاد بار دیگر رئیس جمهور شد جشنی گرفتند یاران احمدی نژاد و من برای سرگرمی می خواستم برم ولی وقتی کنار دکه وایستادم انگار دوباره انرژی گرفتم .
می دونستم که یکی از دوستام در هفته نامه کار می کند ولی خب کدوم هفته نامه نمی دونستم و من شانسی هفته نامه ی رو گرفتم که دوستم کار می کرد وقتی فهمیدم که اسمش و شماره اش روی هفته نامه بود.
بهش زنگ زدم و گفتم می خوام کارکنم و اون استقبال کرد و من کلی خوسحال شدم.
با هم رفتیم به هفته نامه ولی نشد این همکاری ادامه پیدا کنه چون من خیلی ناشی بودم.
گذشت تا این که سال۸۸ داشت تموم می شد و بار دیگر من را به یک هفته نامه دیگه دعوت کرد در این هفته نامه ۳هفته رفتم ولی حاصلش شد یه مصاحبه ورزشی که اونم تو یه هفته نامه دیگه چاب شد اینجا هم همکاری تموم شد.
تا اینکه فروردین ۸۹ بود وبرای سومین بار به من زنگ زد و گفت باشگاه خبرنگاران جوان کلاس گذاشته و این یعنی برآورده شدن یکی از آروزهام بود.
کلاس ها را رفتم وخرداد ۸۹تونستم وارد کار بشم و مرداد همون سال من میکرفون گرفتم و اولین گزارش خودمو کار کردم با عنوان فکر.
و ۸۹ هم رفتم دانشگاه خبر در همدان و مسیر زندگی من عوض شد
و شدم خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان مرکز قزوین
درددلی برای اهل دل...
برچسب : چطوری خبرنگار شدم,باشگاه خبرنگاران جوان, نویسنده : سیداسماعیل علوی esmaeil بازدید : 256